خداوند و انسان

خداوند و انسان

ما قدرت خلق داریم

 

خداوند کیست؟

خداوند انسان های اولیه محدود کوچک و ضعیف تر بودند . چون آنها خودشان را بسیار ضعیف وَپست می دانستند . این توسل به سنگ به چوب به خورشید و به آتش نشان از پذیرش ضعف آنها بود اما وقتی متوسل شوندگان با پیشرفت علم به این آگاهی رسیدند که سنگ و چوب و آتش نمی تواند آن نیرویی باشد که به آنها حس امنیت و آگاهی بدهد ،در ذهنشان نیروی بزرگتری را پرورش دادند و این بار به چیزی در آسمان ها پناه آوردند .آنها بزرگ تر می شدند و درک بزرگتری از خود و خداوندی خود پیدا می کردند . انسان ها قرن ها در آسمانها با چیزی که دیدنی نباشد طوری که نتوان اندازه اش گرفت ، به سر میبرند . دریغ از خداوند جریان آگاهی درونشان بود .

 مثال :

بر فرض مثال کسی که چوب پرست بوده ، چوب بسیاری در اطرافش وجود داشت و تنها معبودی که می تواست تصور کند همان بود . او به هر دری که میزد چوب برایش قابل درک و پرستش بود. همچنین کسی که آتش پرست بود، هیچ رابطه حسی با خورشید نداشته است و هر مدل فکر می کرد، آتش کمال او در گرما بخشیدن بوده است و پرستش سنگ و حیوانات هم به همین ترتیب بود . این راه ادامه پیدا کرد تا با پیشرفت آگاهی و علم ، خداوندی ذهن انسان ها هم پیشرفت کرد و به جایی مبهم رسید که بسیاری منکر وجودش می شوند .

از طرفی کسانی که از قدرت وحی و الهام با خبر بودند و این آگاهی ها را میدانستند هرگز تن خداوندیان دروغین و تن به خرافات نمی دادند .جالب اینجاست تا قبل از اینکه تلسکوپ هابل عمق فضا را آشکار کند ، خداوندی انسانها محدود به ستارگان قابل رویت با چشم غیر مسلح می شد و خداوند بین آنها باید دیده می شد

 خداوند انرژی است؟

. امروز هم مفاهیم دیگری برای پرستش خداوندی انسان ها رواج دارد .اما به خود خداوند سوگند یاد می کنم که او جایگاهش در قلب و احساس ما دارد .او آگاهی است ، نه فقط هیگز است نه فقط ریز ذرات کوانتومی ، او تمام تمام انرژی جاری در لحظه ی اکنون است ، او خود خود آگاهی است.او انرژی است.

ما تمام این مدت غافل بودیم ما به دنبال چیزی می گشتیم که همیشه وجود داشته است . درونمان بوده با قلب های ما هم نشین بوده از تمام آگاهی کیهان آگاه است اما ما نخواستیم آن را ببینیم.

بعضی انسانها همچنان می خواهند خداوند را به مقیاس و ترازوی اندازه گیری بکشانند غافل از اینکه معیار و مقیاس مخصوص جهان زمینی هاست ، معیار و واحد و مقیاس ها تجربه ی انسان زمینی است ، مخصوص کسانی که با تجربه ی خود می خواهند تمام دنیا را توصیف کنند . این قیاس مخصوص کسانی است که قلب آنها از دریافت فرکانس آگاهی و چشمه ی دریافت الهامات آنها کور شده است.

خداوند به زیبایی می گوید : بر قلبهایشان مهر خاموشی زدیم تا از دریافت آگاهی محروم گردند .

خدا-همین-جاست

 خداوند همین جاست

خداوند همین جاست ؛ در همین لحظه ، در همین متن ، او همین آگاهی هاست ، آیا به این هم شک دارید ؟ خداوند امکان واقعیت برای توی است که این آگاهی ها را دریافت کنی.آیا باور داری خداوند قدرتی بسیار هماهنگ برای گسترش جهان ها دارد؟ آیا باز هم او را رب فرمانروای جهان ها نمی دانی ؟ پس کدامیک از نشانه های خداوند را تکذیب می کنید ؟

خوب است بدانید اساسا موضوعی علمی است که بتوان ردش کرد . یعنی علم هم نمی تواند اثبات قطعی برای موضوعی بدهد. پس نمی توان گفت قطعی عمل می کند اما تا همین لحظه بالاترین کشفیات را به تایید می رساند و بزرگ ترین نشانه ها را آشکار می کند.

تا قلب نپذیرد علم نمی تواند با میلیونها اثبات خداوند را درک کند . زیرا خداوند وجودی است که به تعبیر خودش “لیس کمثله شی ” : هیچ چیز مانند او نیست .

 علم تجربیات محدود ماست

علم زاییده ی تجربیات محدود زندگی ماست اما آگاهی فراگیر و کیهانیست . علم محدود نگاه می کند زیرا :اعداد که معیار اندازه گیری در ریاضیات و زاییده ی ذهنی ما هستند را در نظر بگیرید آیا کسی می داند آخرین عدد چیست ؟ خوب نامحدود تعریفی ندارد . اما در فیزیک ، ما همه چیز را دقیق می خواهیم و این تناقض بین ریاضیات و فیزیک محدود انسانی، ما را ناتوان کرده است .ما در فیزیک عدد بی نهایت را نمی پذیریم و می خواهیم مکان و موقعیت و مقدار را بدانیم .می خواهیم آن را در آزمایشگاه اندازه بگیریم ! ما با علم محدود خود واقعا چطور می خواهیم آگاهی را تعریف کنیم ؟

چرا انقدر مغرور می شویم و تصور کنیم بشر می تواند تا همین لحظه تعیین کند که به همه رمز و رازها جهان پی برده است ؟ این در حالی است که چیزهای پیچیده تر از کوانتوم می تواند وجود داشته باشد در حالی که قدرت علم تا الان به آن نرسیده است و نتوانسته تعریف جامعی از آن را مشخص کند .

❖یادمان باشد : در لحظه ای که فکر می کنیم همه چیز را می دانیم ، درست در همین لحظه، چیزی هست که نمی دانیم و یادگیری ما همان لحظه متوقف می شود .

تمام تلاش ما این است که با همین قوانین روش خوشبختی و لذت را درک کنیم اما بی راهه ها همیشه ما را به چالش می کشند ! ما نمی توانیم به آگاهی کل برسیم زیرا جهان هر لحظه در حال گسترش خود است و هر لحظه قوانینی جدید را برای ایجاد هماهنگی خلق می کند . چون ما فکر میکنیم همه چیز را میدانیم از یادگیری و درک وسعت این قوانین جا می مانیم و این لحظه است که کارهایی ار می کنیم که در راستای خدمت به ما نیست .

خداوند و انسان

 

 هر استعدادی برای هدایت و گمراهی داریم

نکته ی بسیار مهم این است که بدانیم ما هر استعدادی برای هدایت و گمراهی را داریم زیرا :

در این جهان ها ؛ طبق “اصل ناخودآگاه جمعی” (روانشناس معروف کارل گوستاو یونگ) بیان می کند: هر یک از ما عناصری از : جنگجو ، قضاوت گر ، قربانی ، تخریب گر ، قاتل ، مذهبی ، بی دینی ، امیدوار ، ناامید ، شجاع، ترسو ، مریض ، سالم ، ثروتمند ، فقر و ….. را درونمان داریم ، مهم برقراری تعادل بین همه ی آنهاست تعادل زیباترین آرایش برای زندگی ماست.

شخصیت هر کدام از ما ، از غرایز و اشکال موروثی در جهان های موازی درک یا دریافت می شود ما جمعی از تمام ناخوداگاه های مردمی با گذشته های مختلف هستیم که هرگز خود فرد به آنها آگاهی پنهان در طول زندگی دست نیافته ، بلکه وجه مشخص گروه کامل از افراد – خانواده، ملت یا همه نوع بشر می باشد پس تمام ما در بی نهایت جهان موازی تجربه های متفاوتی داریم یعنی در یک جهان، شما رئیس جمهور ایالات متحده هستید و در دیگری، به خاطر کشتار جمعی، در زندان به سر می برید و این ویژگی را توسط نسل های گذشته تجربه کردید و آموزش دیدید و در ناخودآگاه ذهنی خود ذخیره کرده اید .ما چند وجهی هستیم . ما می توانیم در آن واحد انتخاب کنیم آبادگر باشیم یا ت

 

خریب گر .

یعنی ؛ ما نمی توانیم یک ویژگی را درون کسی تشخیص دهیم در صورتی که خودمان آن ویژگی را در جهانی موازی تجربه نکرده باشیم و در ویژگی موروثی خود به صورت برجسته تر ثبت نداشته باشیم ، پس ؛

  • ما نمی توانیم راستگویی را در فردی تشخیص دهیم در صورتی که خودمان راستگو نبوده ایم
  • ما نمی توانیم مهربانی را در فردی تشخیص دهیم در صورتی که خودمان مهربان نبوده ایم
  • ما نمی توانیم دزدی را در فردی تشخیص دهیم در صورتی که خودمان تجربه ی دزدی نداشتیم
  • ما نمی توانیم حسودی را در فردی تشخیص دهیم در صورتی که خودمان حسود نبوده ایم

و در حالت فراگیر تر :

✔ما نمیتوانیم خوشبخت باشیم در صورتی که قبلا با مفهوم آن آشنا نشده باشیم ✔ما نمی توانیم ترسو باشیم وقتی مفهوم ترس را نم

 

ی فهیم و کسی به ما نشان نداده است

✔ ما نمی توانیم دروغگو باشیم وقتی مفهوم دروغ را نمی فهیم و کسی به ما آموزش نداده است ما فقط به یاد می آوریم و به صورت عجیبی آگاهی ها را تجربه می کنیم .

حال می توانیم درک کنیم که ما در بین این جهان های موازی، نوعی تله پاتی و گفتگوی ذهنی بسیار سریع با تمام آگاهیهای ناخودآگاه انسانها داریم و از آنها ایده و الهام می گیرم .

⮚مثال میزنم :

شما در جهان واقعی الان در یک فرکانس a هستید . قصد دارید به جهانی بروید که واقعیت پدر بزرگ شما حضور داشته و فرکانس آن جهان مثال b است .شما وقتی به صورت بسته های انرژی در زمان سفر می

کنید و به جهان b می روید اگر آن لحظه پدر بزرگ خودتان را در سن ۲۰ سالگی و قبل ازدواجشُ بکشید ؛

 

اتفاقی که رخ می دهد این است که شما دیگر در آن جهان b به تجربه ی واقعی زندگی نمی رسید چون

پدری ندارید که شما را متولد کند ! پس در واقع شما نظاره گر تجربه ها هستید بدون هیچ گذشته ای در آن جهان . اما به طور همزمان در جهان a , c , d, … وجود دارید و در آنها تجربه ی هماهنگی را دارید و آنها را به خاطر می آورید و خاطرات هر کدام از آن تجربه ها برای شما نشان از ماندگاری شماست .

با این مثال ها درمیابیم که آگاهی، منبع کامل درونی دارد و تمام اتفاقات از درون ، به دنیای بیرون ما مرتبط می شود .

خداوند و قدرت خلق انسان

ما قدرت خلق داریم

 دقت کنید ما هم مانند خداوند به قدرت خلق کردن مجهز شده ایم و می توانیم خواسته های خود را در قالب یک خواسته ی تشدید شده به جهان اعلام کنیم و با هماهنگی با آن خواسته ، به راحتی خود واقعیآن را در زندگیمان ببینیم .اما یک خواسته چطور خلق می شود ؟ بارها در متن قرآن به خلقت آنی ولحظه ای خداوند و قدرت الهامات و خلقتی از هیچ چیز ، بر می خوریم . انگار همه چیز به طور کامل سریع اتفاق می افتد و زمان در آن کامل بی معنی است .

به یاد آوریم که خداوند یک انرژی فراگیر در تمام کیهان است . او خالق تک ، تک ذرات هستی است وچون تمام ذرات هوش بی نهایت برای ارتباط با یکدیگر دارند ، در یک ارتباط فرکانسی معین ، تمام مشخصات خلق یک ذره را به هم گزارش می دهند و با هماهنگی و تشدید یکدیگر در سراسر کیهان آن انرژی را منسجم می کنند و در یک نقطه متمرکز می کنند . انرژی متمرکز ، موجب وجود متمرکز می شود.خداوند با این نوع خلقت می فرماید اصل ” کون فیکون ) بشو ، پس می شود(” و این دستور در تمام کیهان حکم فرماست.

باز هم تاکید می کنم خداوند با تجمع انرژی های هوشمند در یک نقطه ، تمرکز انرژی و قدرت اثر ذرات را بالا می برد و خلقت برای خداوند یک امر بسیار بدیهی و آسان است .

یعنی ما از قدرتی حرف می زنیم که با تمام ذرات در ارتباط است .یاد آوری می کنم که او یک انرژی فراگیر است که دارنده ی تمام جهان هاست برای همین خودش را “رب العالمین ” می خواند . این قدرت ، دارنده ی تمام جهان است ؛ چون در همه چیز وجود دارد و خودش با آگاهی منبع آن را هدایت و کنترل می کند .

چه چیزی تمام ویژگیهای خداوند را دارد؟

تمام طبیعت و هستی نشانه هایی از وجود او هستند .به همین دلیل خداوند هیچ وقت توضیحی دقیقی راجع به خودش مطرح نکرده است . زیرا او در هر چیز هست اما نمی توان گفت فقط در یک چیز است .

حال به این سوال پاسخ دهیم : چه چیزی غیر از انرژی و آگاهی تمام ویژگی هایی که خداوند گفت را با هم دارد ؟

پاسخ ساده است ، بی شک، برای ما قابل درک ترین توصیف ، توصیف آگاهی و نشانه های اوست . با توجه به رد پای انسان در جهان های موازی و حضور او در سراسر کیهان ؛ می فهمیم تمرکز این انرژی خداوندگونه درون ما انسان ها هست و او به واسطه ی حقیقت وجود ما (جان و روح) که یک میدان قدرتمند برای دریافت و ارسال فرکانس هستند را ایجاد می کند . این منبع بسیار بسیار بزرگ خلق کننده ای هماهنگ و هم جنس با تمام ذرات بنیادی جهان می باشد .از این رو ما به خلق کردن تجهیز شده ایم . ما انتخاب داریم سرنوشت خود را به واسطه ی انتخاب هایمان رقم بزنیم .

ما انرژی خلق کننده داریم

آری ، ما واقعا ، یک انرژی خلق کننده ی بسیار بزرگ در خود داریم که با تمام جهان در حال تبادل است.برای همین بود که می گفتم: ” غول چراغ جادو خود خود ما ،هستیم “.

اگر تا به امروز متوجه آن نبودیم ، به علت محدودیت ذهنی ما بوده است. به علت قلب خاموش ما بوده است به محض اراده ی شما، این انرژی جریان می گیرد و خلقت را شروع می کند . باورکنید ، واقعا بیش از آنچه که در ذهن محدود مان بگنجد وسیع و قدرتمند هستیم .”ما تجهیز شده ایم “

سوال بزرگ :چرا اینهمه فقر و جنگ و بیماری وجود دارد؟

❖ سوال بزرگ اینجاست که اگر اینقدر این نیرو عظیم و گستره است و هرکس می تواند زندگی خودش را خلق کند ، پس :

  • چرا در جهان بیماری وجود دارد ؟!
  • چرا هنوز فقر وجود دارد ؟!
  • چرا جنگ ها وجود دارد ؟!
  • چرا انسان ها هر آنچه که می خواهند را در زندگیشان ندارند ؟!
  • چرا بسیاری از افراد ، احساس شادی و خوشبختی ندارند ؟!
  • چرا بیشتر مردم در حسرت خواسته هایشان ، به سر میبرند ؟!

 

این سوال ها ، از بنیادی ترین و مهم ترین سوالات انسانها هستند. در کتب فلسفه و بحث های علمی دانشمندان، همیشه این سوال های بزرگ در برخورد مشکلات انسان ها بی جواب می مانند

قانون تضاد و تناقض

اما جواب آنها بسیار ساده است .جواب در فهم یک قانون با نام ” قانون تضاد و تناقض” است .تا تضاد نباشد ، نیاز نیست و تا نیاز نباشد درخواست نیست و وقتی درخواستی نیست یعنی آگاهی در جهان متوقف می شود و جهان از گسترش خود باز می ماند .

چون در طراحی جهان هرگز توقف رخ نخواهد داد، پس تضاد همیشه وجود داشته ، دارد و خواهد داشت این یک سنت الهی است .اما همیشه تعداد معدودی این قانون را می فهمند و از آن درست استفاده می کنند وآنان رستگار و خوشبختند . اما تعداد دیگر که در گمراهی و شک و ترس ، بدون فهم قانون زندگی می کنند ، هر لحظه با تقلا و احساس بد و شکایت و ناراحتی بیشتر در برابر تضاد ها ، با تضاد بیشتری بمباران می شوند زیرا جهان ناله ها و فریاد های (نه و نمی توانم و نمی خواهم )های آنها را نمی فهمد و فقط با احساس آنها سر و کار دارد . چون فقط تشدید به واسطه ی احساس است .

4 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

enemad-logo