قلب هوشمند است؟
آیا مغز است که فکر می کند و دستور می دهد ؟
برای سالهای سال ، دانشمندان بر این بودند که مغز جایگاه دریافت اطلاعات ، اندیشه ها و درک و پردازش تمام اطلاعات است.
تمام انسان ها به این باور رسیده بودند که، فقط مغز است که فکر می کند ، تصمیم می گیرد و به تمام بدن فرمان می دهد که عملی خاص را انجام دهند.
- آنها موقع فکر کردن به مغز اشاره می کنند!
- هنگام تجسم به مغز اشاره می کنند!
- هنگام حل مسئله ای به مغز بر می گردند!
- اما واقعاً چه چیزی به خود مغز دستور می دهد ؟
این سوال بزرگ ، کشفی جدیدی را رقم زد و دری از علم را به روی جهان گشود ؛
در سال ۱۹۹۹ یک محقق کاردیولوژی ، برای اولین با در سازمان آناتومیک عملکرد مغز و قلب ؛ به کشفی عجیب دست پیدا کرد . این کشف آنقدر راز آلود بود که بارها مورد انتقاد قرار گرفت . اما دکتر جی آرمور در نهایت توانست دلایل علمی اش را به اثبات برساند و دانشمندان را قانع کند !
این کشف چنین بود :
محتوای بیش از ۴۰ هزار نورون و مدارات مجتمع آن ، قلب را قادر می سازد که احساس کند ، تنظیم کند و به خاطر بیاورد. علاوه بر این قلب و مغز هر دو می توانند اطلاعات را دریافت و پردازش کنند.
بعد این تئوری تعدادی از بزرگ ترین دکترها و دانشمندان فیزیک جهان روی این موضوع متمرکز شدند و به نشانه هایی رسیدند ، که ثابت می کرد قلب ما هوشمند است!
اما ، درک بزرگ تر اینجا بود که کدام عضو زودتر آگاهی را درک می کند ؟
از همین رو کتاب نظریه ی قلب مغز نوشته ی دکتر رولین مک کراتی ، مایک آتکاینسون ، دانا تومازینو ، دکتر رایموند برادلی ، اولین کتابی بود که دریافت های اطلاعات توسط قلب را ثابت می کرد و با اطلاعات تجربی بیان می کرد قلب می توانند هم اطلاعات را بگیرد وآن را به نحوی بسیار دقیق و سریع پردازش و رمز نگاری کند .
این دریافت های علمی باعث شد دوباره به این سوالات نگاهی کنیم :
- آیا مغز است که رنگ ها را انتخاب می کند ؟
- آیا مغز است که تصمیم می گیرد ؟
- آیا مغز است که فکر می کند و دستور می دهد ؟
مغز از جایی دستور می گیرد
باید بگویم ، خیر!!! مغز از جایی دستور می گیرد ! این دریافت ها و دستور ها کار قلب ماست! این تعجب شما ، دقیقا اولین علائم مشابه شگفتی هایی دنیای دانشمندان بود .
آنها هم اول باور نمی کردند چنین اتفاقی درست باشد . اما …..
⮚ در سال ۲۰۱۵ ، یک تئوری جدید با ۸ سال مطالعه ی علمی ، باعث شد که باز دانشمندان در موسسه ی heart math در آمریکا این نظریه دکتر جی آمور را گسترش دهند . آنها گفتند :
” ما سالها فکر می کردیم که قلب فقط کار پمپاژ خون را انجام می دهد ، اما یک مورد نادر باعث شد ما به این وظیفه شک کنیم . زیرا زمانی که عمل پیوند قلب مصنوعی روی انسان ها انجام شد ، گزارشاتی از افراد دریافت کردیم که با نظریه های گذشته ی ما در تضاد بود! ”
این گزارشات می گفت : در یک عمل پیوند قلب تغییرات ویژگی های شخصیتی در فرد رخ داده است! یعنی : اخلاق ، رفتار ، عادت های همیشگی و روزانه ، اعتقادات مذهبی و روش فکر کردن و حتی طرز برخورد با حوادث ناگهانی ، شجاعت ، ترس ، استرس و روحیات درونی این افراد به صورت چشم گیری تغییر کرده است !!! ِ
این یافته برای ما یک تلنگر بزرگ بود ، تحقیقات گسترده آغاز شد به مدت ۸ سال ، نتایج این گزارشات در تمام موارد یکسان بود و بیان می داشت :
قلب، بسیار هوشمند است و مجهز به دریافت کنند هی اطلاعات سری مرموز می باشد. قلب چیزی فراتر از یک فکر ساده ر در ابتدا دریافت و آنالیز می کند ودر کسری از ثانیه آن را به تمام اندام ها سریعا پیام رسانی می کند . قلب مرکز اولین آگاهی هاست . حتی گسترده تر و سریع تر از مغز !
ما چندین هزار نمونه را بررسی کردیم در آزمایشات مختلف گزارش شد : این قلب است که اول پیام عصبی را می گیرد و بعدآن را به مغز مخابره می کند و چون این مخابره بسیار سریع است و از طریق امواج الکترو مغناطیسی است ، ما نمی توانستم تشخیص دهیم مرکز پیام کجا بوده است.
این امواج الکترو مغناطیسی به صورت دایره هایی هم مرکز هستند که حتی فراتر از فرمان به مغز عمل میکنند و به دریافت کننده ی اصلی قلب می روند. این شروع فرمان مانند زمانی است که به سطح آب ضربه می زنیم ، امواجی را تولید می کند و تا بی نهایت این موج ها گسترش می یابد .
این امواج گسیل شده از قلب ما از هر ذره ای می توانند بگذرند ! حتی با نفوذ تر و پر سرعت تر از امواج رادیویی عمل می کنند ! این امواج میدانی تشکیل می دهند که به راحتی به بیرون از بدن ما هم مخابره می شود و روی قلب های دیگران که فرستنده و گیرنده این امواج هستند نیز اثر می گذارد!
قلب ما هوشمند است
این یک شوک بزرگ برای دریافت های ما بود زمانی که احساس را بی پایه می دانستیم .
ما برای قلب ، هوشی قائل نبودیم اما امروز درک کردیم که مغز قلب صحت دارد و قلب مرکز
فرماندهی به مغز و تمام بدن است . ما الان درک می کنیم که قلب مرکز تفکر ، فهمیدن و دانایی است.
یکی از مهم ترین گزارش هایی که خواندم مربوط بود به جدیدترین پیشرفت های علمی جهان که به وسیله ی پرینتر ۳ بعدی قلبی مصنوعی (با الیاف گوشتی ) را ساخته بودند اما با کمال تعجب انسانهایی که این عمل را داشتند هیچ کدام مدت زمان بیشتر از یک یا دوسال را زنده نماندند !
گزارش ها نشان می داد که این مرگ تدریجی اتفاق افتاده بود ، نه به این خاطر که قلب کار پمپاز خون را انجام نمیداد ، بلکه علت این بود که آن قلب دیگر هوشمند نبود و از ادراک کور شده بود . خداوند در آیات بسیار متعددی میفرماید : بر قلب های گمراهان مهر خاموشی زدیم …
چرا بر قلب ؟ مگر قلب چکار می کند ؟
و شهود فقط از راه قلب انجام می شود و درست زمانی که این درک قلبی ، کور و خاموش شود، بی شک ما متوقف خواهیم شد.
قلب جایگاه پیام الهی و درک فرکانس خدا است.
یعنی این الهامات قلبی درک درونی ، برای کسانی است که به احساس درونی خود گوش می دهند و فقط کسانی آن را می شنوند که قبولش دارند .
بی شک برای همه ی ما اتفاق افتاده است که ندایی از درون ما با ما صحبت می کند . اشتباه نکنید این گفتگو و ندا با تلقین های صحبتی با خودتان فرق دارد !
فرقش در جنس احساس است . فرقش در قدرت فرکانسی است .
یعنی زمانی آن صدای درونی ، پیشنهاد هایی را به شما مطرح می کند ، شما یک لحظه ساکت می شوید و بدن شما فرمان سکوت می دهد . آن ندا ها بسیار محکم و آرامش بخشند .جالب اینجاست که شما واضح می شنوید چه می گوید و زمانی که به آنهایی که قاطعانه هستند گوش می کنید شگفت زده می شوید که چقدر دقیق و درست و به جا ، به شما اعلام شده بود !!!
مثال اینگونه صحبت می کند :
از این مسیر برو . این گزینه را انتخاب کن . این سهم را بخر . با آن فرد صحبت کن . این صفحه را بخوان . روی این کلمه تمرکز کن . از این مکان دوری کن . اینجا بمان . سرعتت را کم کن . این حرف را همین الان بزن . این درخواست را مطرح نکن و ….
هیچ کسی پیدا نمی کنید که بگوید من تجربه ی صحبت با آن ندای درونی را نداشتم !
- ❖عده ای به آن “نیروی درونی” یا ” منِ درون “می گویند…
- ❖عده ای به آن “شعور برتر ” یا “حس ششم ” می گویند…
- ❖عده ای آن را ” کائنات و هستی ” می نامند…
- ❖عده ای آن را “فرشته ی نگهبان” می نامند…
- ❖عده ای آن را ” صدای فرازمینی ها ” لقب می دهند …
- ❖عده ای هم مانند من ، به آن انرژی منبع ، فرکانس خالص و خداوند می گویند…
هیچ محدودیتی نیست هر چه می خواهید آن را بنامید .اما بدانید این ندا وجود دارد .
او با شماست ، هر کجا که باشید . زیرا این حس خالص ترین نوع تبادل انرژی ما با جهان درن وبیرون ماست. این انرژی پاک ترین و مقدس ترین انرژی خلقت است.
قلب با تمام دنیای اطراف در ارتباط است
بگذارید واضح تر بگویم قضیه از چه قرار است : همه چیز در قدرت احساسات است ! یعنی چراغ راهنمایی بهتر از احساس در جهان وجود ندارد و این وسیله ی سنجش کارکرد درست ادراک قلب است.
همه ی ما می دانیم جهان سراسر از صورت های مختلف انرژی ساخته شده است .یعنی چیزی در سراسر جهان وجود ندارد که انرژی نباشد ! راه ارتباط انرژی ها با یکدیگر از طریق فرکانس است. یعنی ما توسط پل ارتباطی فرکانسی در قلب ، به تمام دنیای اطراف مرتبط می شویم و نوع پیشرفته ای از ارتباط بین خود و تمام ذرات کیهان داریم . که فقط راه تشخیص جنس آن فرکانس از طریق احساس است .
ساده می گویم : زمانی که به شدت نگران هستیم و عصبی شده ایم و خشم ما را فراگرفته است ، به میزان قابل توجهی خطا پذیر می شویم . واضح می بینیم که اتفاقات بد پشت سر هم تکرار می شوند . کمی بعد دچار ترس می شویم و از درون هشدار می گیریم که اگر این حس را کنترل نکنیم به راحتی ما را زمین گیر می کند ! احساس بد ما ، دقیقا نشان می دهد این ادراک قلبی با درون ما سازگار نیست ، نشان می دهد چیزی سر جایش نیست و باید انتخابی جدید داشته باشیم .
یعنی هزاران بار تجربه کردیم که انرژی هرگز دروغ نمی گوید و فرکانسی که قلب دریافت می کند خالص و صحیح است و فرمول کارکرد آن به صورت زیر است :
احساس خوب = اتفاق خوب و احساس بد = اتفاق بد
یعنی وقتی حال ما بد می شود این اصلا طبیعی نیست و این حس بد یعنی اینکه اتفاقی در حال بروز است که به ما خدمت نمی کند.
این قلب ماست که آن فرکانس بد را دریافت کرده و به تمام بدن گزارشش می کند. شما این را هزاران بار تجربه کرده اید و آن را دلشوره و آشوب های روانی نامیده اید .
جالب اینجاست هرگز و هرگز در جهان چیزی اتفاقی رخ نمی دهد . یعنی فرکانس اتفاقی نداریم و همه چیز دقیق رخ خواهد داد .زیرا انرژی تحت قوانین الهی خداوند در مسیر مدارهای خودش در حرکت است و آن پیام ها را به جهان گسیل کرده است .پس حس بد نشان می دهد که آن تصمیم و آن کاری که انجام دادیم یا می خواهیم انجامش دهیم با درون ما هماهنگی ندارد به همین دلیل احساس ترس و دلهره و استرس اولین نشانه های ما برای خروج از این اتفاقات ناهماهنگ است که در قالب یک دلهره و تشویش درونی ظاهر می شود و اگر به جنس آن انرژی بی اعتنایی کنیم و کنترلش نکنیم ، در قالب یک بیماری آن را مشاهده می کنیم . بیماری اولین روش اخطار به ماست که در مسیر درست قرار بگیریم و اجازه دهیم این انرژی به وجود ما جریان پیدا کند و ما کم کم با فهم قوانین بر آن مسلط شویم .