شروع تازه زندگي از همین جایی که هستید | قسمت دوم

شروع تازه زندگي از همین جایی که هستید | قسمت دوم

متن سخنرانی
سمینار شروع تازه زندگي از همین جایی که هستید | لس براون

شروع تازه زندگي قسمت دوم | برای مطالعه قسمت اول اینجا کلیک کنید

فرق بين يک فروشنده موفق و يک فروشنده نا موفق   قدرت بيان  اونهاست

زندگی یک

آقاي واشنگتن چيزي بهم گفت که زندگيم رو تغيير داد

من تو کلاسش بودم و منتظر يک نفر ديگه بودم   بهم گفت آقاي براون برو پاي تخته و اون مسئله رو حل کن

گفتم نميتونم اين کار کنم   گفت چرا

گفتم من جزو دانش آموزا نيستم   گفت برو پاي تخته  و اون مسئله رو حل کن

گفتم نميتونم   گفت چرا

گفتم چون من از لحاظ آموزشي تو دسته عقب افتاده طبقه بندي ميشم   من دانش آموز ويژه هستم

و به محض اينکه خنده بقيه تموم شد   از پشت ميزش بلند شد اومد جلوم و گفت ديگه هيچوقت اينو نگو

نظر يه نفر ديگه درباره تو نبايد به واقعيت زندگي تو بدل بشه

از طرفي تحقير شده بودم   ولي از طرف ديگه آزاد شده بودم

بهم نگاه کرد و گفت

اگه به کسي به چشم کسي که هست نگاه کني پسرفت ميکنه   ولي اگه به چشم چيزي که ميتونه باشه نگاه کني همون چيزي ميشه که ميتونه

و بهم گفت آقاي براون   ذهنت و مهارت هاي اجتماعيت رو توسعه بده

چون وقتي دهنت رو باز ميکني و حرف ميزني   به دنيا ميگي که کي هستي

و ميريم که استراحت کنيم   اين پسر کوچکه خانم ميمي براون بود و صحبت کردن براي شما لذت بخش بود

من روي اين صحنه زندگيم رو از نو ساختم   و دارم افراد رو براي ورود به اين صنعت 58 ميليون دلاري آماده ميکنم

و يکي از چيزهايي که به نظرم همه فروشندگان موفق بايد داشته باشن   قدرت بيانه

چه در تلفن چه رو در رو و چه در جلسات بزرگ و کوچک

چيزيه که ميشه ياد گرفت   و من چند تا نکته کليدي در اختيارتون ميزارم

در آموزش هايي که ما فراهم ميکنيم   انگيزه رقابت ميديم به افراد

چند نفرتون فکر ميکنن که چند تا نکته و استراتژي ارزشمند ميتونه استايل   ارائه شون رو عوش کنه

چند نفرتون تو موقعيتي بودين که ميدونستين اگه بهتر ارائه ميداديد   نتيجه بهتري ميگرفتيد

چند نفرتون توي موقعيتي بوديد که کلا نتوستيد حرف بزنيد   اين اتفاق براي خود من هم افتاده

کلا نتوستم حرف بزنم   ميشونيو چي ميگم

همه چي يادم رفته بود   مغزم کلا خالي بود

بايد دانشتون رو به بالاترين سطح برسونيد   بايد بدونيد که وقتي دهنتون رو باز کردين چي ميخواين بگين

دليل اينکه گفتم روي خودتون کار کنيد اينه   اينو يادداشت کنيد

دليلش ابنه که   قبل از اينکه صحبت کنيد قدرت بيان داشته باشيد

قبل از اينکه صحبت کنيد   بيشتر مردم نگران اينن که برن اون بالا و صحبت کنن

قبل از اينکه صحبت کنيد   بايد روي خودتون کار کنيد

چون صرف نظر از اينکه جقدر ارائه تون خوبه چقدر دانش داريد   چقدر مطالب تون سازمان يافته است و چقدر پاور پوينت خوبي کار کردي

کسي که در پشت اون کلمات هستيد   قوي تر از کلماتي خواهند بود که بيان ميکنيد

وقتي که وارد اتاق ميشيد بايد انرژي و روحيه اي که براي بستن قرارداد داريد رو داشته باشيد

بايد بتونيد بيايد تو اتاق به طرف مقابل نگاه کنيد و   با خودتون بگيد که تنها دليلي که به دنيا اومدي اينه که اين قرارداد رو بدي به من

قبل از اينکه صحبت کنيد   مراقب زبان بدنتون باشيد مراقب طرز ايستادنتون

مراقب طرز فکرتون

قبل از اينکه صحبت کنيد به پيامي مثبت گوش کنيد   قبل از اينکه صحبت کنيد 10 تا 15 صفحه متن مثبت بخونيد

چرا ؟   چون انرژيتون رو افزايش ميده

ما همه به هم وصليم خانم ها و آقايون   آيا تا به حال انرژي يکي ديگه رو حس نکرديد

مثلا وقتي که پيش يکي هستين و ميگين   نميدونم او چه مشکلي داره اما من انرژيش رو دوست ندارم

چند نفر اين حس رو داشتن ؟

براي چندنفرتون اتفاق افتاده که قبل از اينکه وارد اتاق بشيد مبدونستيد که   قرارداد رو داريد

بعضي وقتها ميدونيد

بعضي وقتها ميدونيد

چون تو اون لحظه ميدونيد که از لحاظ روحي و فيزيکي و ذهني و اطلاعاتي   تو جاي درستي قرار داريد و آماده ايد

بعضي وقتها ميدونيد

و بهتون ميگم   وقتي که از ماشين پياده شديد و وقتي که وارد اتاق شديد و ارتباط چشيمي برقرار ميکنيد   و يا با تلفن حرف ميزنيد بايد به فکر بستن قرار داد باشيد

بايد تو ذهنتون بگيد ديگه وقتشه   مثل وقتي که آماده شدن غذا رو با چنگال امتحان ميکنيد

قرار نيست جاي ديگه اي بريد   الان وقتشه اين قرارداد مال منه

من معاملات رو از چنگ بهترين ها و باهوش ترين ها در ميارم

اهميتي نميدم که چه مدرکي دارن و از کدم دانشگاه دکترا گرفتن   تنها کاري که ميکنم اينه که قراردادها رو از چنگ شون درميارم

بي احترامي نباشه   ولي اهميتي نميدم

من قراره آماده باشم   شما قرار نيست بيشتر ازمن فکر کنيد و بيشتر از من کار کنيد

من قراره همه چيزهايي که در مورد مشتريام وجود داره رو بدونم

درباره نيازهاشون

من جمله اي که اون خانم درباره ارزش مشتري در شرکتشون بهم گفت رو خيلي دوست داشتم

او گفت هدف ما اين نيست که مشتريان رو راضي و خشنود کنيم   هدفمون اينه که شگفت زده شون کنيم

وقتي تصميم گرفتم که سخنران بشم   متوجه شدم که بيشتر الگوهاي من همون حرف ها رو به شما ميزنن

يه سخنراني حفظ شده است   همه جا همونو ميگن

من تصميم گرفتم متفاوت باشم

چه چيزي شما رو متفاوت ميکنه ؟   بايد ويژگي داشته باشيد که از بقيه متمايز باشيد

وقتي که تو موقعيتي هستيد که مردم با دلارها تصميم ميگيرن   و اقتصاد رکوده و يا بودجه ها کمه

شما به هيچ وجه نبايد به خودتون شک داشته باشيد

اگر يک ذره حتي به اندازه يک اونس شک داشته باشيد   حرف منو باور کنيد 99.5 درصد شکست خواهيد خورد

اگر هر شک و شبهه اي داشته باشيد   که مثلا از رقابت بترسيد يا بگيد دستمزد زيادي خواستم

اگه به سخنرانهاي حرفه اي بگين دستمزد زيادي خواستي   اونا در 99.5 درصد مواقع ميگن نه من دستمزد زيادي نواستم بلکه تو پول زيادي نداري

ميگن اگه يه کار 15 هزار دلاري ميخواي پس برو يه سخنران 15 هزار دلاري استخدام کن   و نتيجه اش روببين اما اگه بهترين کار رو ميخواي باهام تماس بگير شايد وقتم خالي باشه

طرف مقابل ميگه نه ما کس ديگه رو نميخوايم ما تو رو ميخوايم   ميگه خوبه پس چک منو بنويس

شما بايد به خودتون به کالايي که داريد و به کاري که ميکنيد باور داشته باشيد

زندگی دو

و شما بايد خودتون رو بفروشيد   اين بزرگترين فروش هر روزتون خواهد بود

خانم ها و آقايون بزرگترين فروشي که من هر روز ميکنم اينه که   به خودم ميگم لس براون تو ميتوني اين کار انجام بدي

بزرگترين کاري که بعد از ترک مطب دکتر کردم   وقتي بهم گفتن آقاي برراون تو سرطان داري

بزرگترين کاري که موقع بيرون رفتم کردم اين بود که   به خودم گفتم تو ميتوني تو ميتوني

مهم نيست اونا چي ميگن و از چه اعدادي حرف ميزنن   من که قرار نيست گوش کنم

عمرا به اون گزارش گوش کنم   امکان نداره

اونا که خدا نيستن   اونا آينده رو نميدونن

اونا که منو نميشناسن   من قراره با هر سلولم مبارزه کنم

تا حالا 9 ميليون نفر شکستش دادن منم ميتونم   من قوي تر از سرطانم

اگه بقيه انجامش دادند پس ممکنه   من ميتونم

نه هنوز وقت پايان من نيست   اونا نميدونن من کي هستم

من ميتونم اين ارائه رو انجام بدم   من ابزار اين کارو ندارم من اسلايد درست کردن بلد نيستم حتي نميتونم کامپيوتر رو روشن کنم

اما من قراره اين کارو انجام بدم

هر روز بايد خودتون رو بفروشيد   و بعضي وقتها خواهيد ترسيد

من چيزي رو که امبروز ردموند ميگه دوست دارم

شجاعت نبود ترس نيست بلکه فهميدن اينه که اونچه که ميخواين مهم تر از ترس هاتون هستش

من قبلا از بقيه ميترسيدم چون اونا مدرک دانشگاهي و پول و روابط بيشتري داشتن

چون اونا کفش هاي براق داشتند و کتاب داشتند و من هيچ کدوم رو نداشتم

چون اونا اطلاعات و تلويزيون و خيلي چيزاي ديگه داشتند که من نداشتم

ولي اين قضاوت که فراهم کردن براي خانوادم مهم تر از ترس هام بود

فهميدن اين که من بايد کنترل سرنوشت خودم رو بدست بگيرم

که بتونم از مادرم مراقبت کنم   و وقتي مريض ميشه بتونم کاري بيشتر از دعا کردن براش بکنم

و هر چيزي که از لحاظ پزشکي نياز داشته باشه   بتونم هزينه اش رو بدم

اينکه بچه هام بتونن به هر دانشگاهي که بخوان برن و آينده شون رو بسازن

که بتونم روزي براي تعطيلات به پاريس و تاهيتي و جاماييکا و هاوايي برم

که روزي بتونم وقت بيشتري باري خودم بزارم   که بتونم آينده نوه ها و نتيجه هام رو تضمين کنم

که بتونم زندگي داشته باشم که ارزش زندگي کردن داشته باشه

همه اينها مهم تر از ترس هام بودند

اون چيه که زندگي شما رو ارزشمند ميکنه

که بتونين با نه شنيدن ها روبرو بشين

اون چيه که براي شما ارزش اينو داره که فکر کنين و از بقيه نترسين و بگين من ميتونم

اون چيه که براي شما ارزش اينو داره که انتظارتون از خودتون رو بالاتر ببريد   و بگيد من ميتونم بهتر از اين باشم

که بگيد من هنوز بهترين کارم رو انجام ندادم

اون چيه که براي شما ارزش اينو داره که پيش مشتري برگرديد که درو روي شما کوبيده

اون چيه که براي شما ارزش اينو داره که از کلمه ي نه براي خودتون ويتامين بسازيد   که با شنيدنش قوي تر بشيد

اون چيه که براي شما ارزش اينو داره که وقتي که ميخوايد تسليم بشيد

و نميتونيد کاري کنيد و کارا درست پيش نميره

و وظايفتون سرکار زياد ميشه و مافوق تون همش بهتون گير ميده و سرتون غر ميزنه

به طوريکه ترجيح ميديد توي يک محيط سمي کار کنيد

اون چيه که براي شما ارزش اينو داره که وقتي ميخواين سوار ماشين بشيد و کارتون رو ول کنيد اين قدرت رو به شما ميده که بمونيد

من اينو توي يکي از نوارهام گفتم

اون چيه که وقتي زندگي جوري شما رو زمين ميزنه که فقط آسمون رو ميبينيد   باعث ميشه دوباره بلند بشين

ميتونيد حس کنيد چي دارم ميگم؟

بيخيال   يه دستي براي اين پيرمرد بزنيد

وقتي تو هر زمينه از زندگيتون درگير هستيد بايد انگيزه داشته باشيد

با من تکرار کنيد   بايد انگيزه داشته باشيد

بگيد   بيشتر  تلاش کنيد

من اينو به کسايي که آموزش ميدم ميگم   وقتي که ميخواين چيزي رو ارائه بدين

بايد بيشتر  تلاش کنيد   بايد قدرت احساسات و قانع کنندگي داشته باشيد

شما نميتونيد معمولي باشيد   اگر نسبت به روياتون معمولي عمل کنيد در انتها به نتيجه اي معمولي ميرسيد

زندگی سه

اگر نسبت به کالايي که داريد يا کاري که ميکنيد معمولي عمل کنيد   اگر نتونيد کاري کنيد که مشتري حس کنه که راجع به کارتون هيجان زده ايد

و حس نکنند که شما به خودتون مطمئنيد   اونوقت بهتون اهميت نميدن

بايد اونقدر به افراد انرژي بديد که بگن   با اينکه ميدونم اون يکي راه هزينه کمتري داره ولي ميخوام اينو انتخاب کنم

من اينو انتخاب ميکنم

من از روي تجربه حرف ميزنم   من شرکتي ميشناسم که ميگفت ميدونيم اين همه آدم داريم ولي کسي رو ميخوايم که راجع به کاري که ميکنيم هيجان زده باشه

من با اون يارو حرف زدم   او کلي تحقيق کرده و همه چي رو درباره ما ميدونه

من باهاش حرف زدم و او اونقدر اطلاعات داره که فکر کرديم قبلا در اين زمينه کار کرده   فکر کرديم قبلا عضوي از شرکت ما بوده

اين چيزيه که قراره براي شما کار گير بياره   بايد اونقدر اهميت بديد که تحقيق کنيد

بايد همه چي رو بدونيد   و کاري کنيد که اونا هم بدونند که همه چي رو ميدونيد

و وقتي که صحبت ميکنيد   کلماتي که ميگين توسط شخصيتي که دارين لمس خواهند شد

و به شما توان رقابت خواهد داد

اينو يادداشت کنيد

اگر ميخوايد موفق باشيد   بايد انعطاف پذير؛ همه کاره و سازگار باشيد

بايد با شرايط همونطور که هستن سر و کله بزنيد

چون قراره موضوعاتي زيادي براتون پيش بياد   و بيشتر اوقات وقت آماده شدن رو نخواهيد داشت

بعضي وقتها اصلا نميدونيد که اين مشکلات از کجا پيدا شدند   اما بايد بايستيد و حلشون کنيد

خانم ها و آقايون   ما شانس اين رو  داشتيم که تو اين قسمت از سياره باشيم

چون ما حق انتخاب داريم   بعضي از افراد حق انتخابي ندارن

اونا اين گزينه رو ندارن

من خارج از کشور بودم   و موقع برگشت و رد شدن از مرز داشتم سرود خدا پشت و پناه آمريکا رو ميخوندم

اونا به اتاقم زنگ زدن و گفتن   آقاي براون ؛ تماس گرفته بوديد ؟

گفتم آره ميخواستم دوش بگيرم اما آب نبود   و ميخواستم سيفون توالت رو بکشم اما آب قطعه

گفتن آره آب ساعت 5 وصل ميشه   گفتم ساعت 5 ؟؟؟؟

گفتن مشکلي نيست   اما من گفتم چرا هست من مبخوام سيفون رو بکشم من نميتونم با اين بو اينجا بشينم

قرار نيست اين کارو بکنم   من ميخوام دوش بگيرم و مشکل دارم

گفتن نه ما هر روز اين کارو ميکنيم   ما آب کافي براي کل روز رو نداريم

ما نميتونيم اين شرايط رو قبول کنيم

اون روز تو فروشگاه مواد غذايي بودم و ديدم تو اون يکي راهرو زني داره گريه ميکنه   فکر کردم از جايي افتاده

و بعد ديدم تازه از روسيه اومده و تا حالا اون همه غذا رو يکجا نديده بوده

بعد رو کرد به خانمي که اونجا آورده بودش و به روسي بهش ميگفت   دوست دارم  . ممنون که منو به اين فروشگاه آوردي

ما اين شرايط رو تجربه نکرديم

چطوريه که مهاجراني که حتي زبان اين کشور رو نميدونن ميان اينجا   و از لحاظ آکادميکي از بچه هاي ما جلو ميزنن و شانس ميليونر شدنشون 4 برابر خود ماست

چرا ؟   چون اونا راجع به روياشون معمولي عمل نميکنن   اونا نميخوان اينجا بيان و به روياشون برسن اونا انتظار دارن که بيان و به روياشون برسن

وقتي که براي اومد به اينجا همراه کوسه ها شنا کني و يا   تو بار يک کشتي يا هواپيما پنهان بشي و بياي

يا با پاي پياد مياين   مشتاق برنده شدن هستين

و فقط ميخواين برنده بشين

و هرکاري که ميخواين رو بکنين

ما در اين دنيا بايد جهاني فکر کنيم

دنيايي که  پيتر دراکر ميگه

به سرعت در حال تغيير؛داراي پيچيدگي بسيار زياد و رقابت بسيار شديده

ما بايد بايد بيشتر  تلاش کنيد

ديگه نميتونيم زياد راحت بشينيم   ديگه به جاي يک اقتصاد محلي با يک اقتصاد جهاني روبه رو هستيم

ما ميتونيم در عرض يک چشم به هم زدن جايگزين بشيم

همونطور که رابرت جولر ميگه   بايد توسعه پيدا کنيم يا تاريخ مصرفمون به سر ميرسه

بايد بيشتر  تلاش کنيد

ديگه اوضاع مثل قديم نميشه

که بگين نه اين تو شرح وظايف من نيست

اگه نيست پس جزو وظيفتون قرار بديد

بايد بيشتر از ديگران بهتر از ديگران و سريع تر از ديگران کار کنيد

بايد بيشتر  تلاش کنيد

امروز يه روز جديده

اگه از مردم بپرسين که آيا درامد بيشتري ميخواي ؟ آيا فروش بيشتري ميخواي ؟ آيا انگيزه بيشتري ميخواي ؟ آيا اون خونه يا ماشين رو ميخواي ؟ آيا ميخواي وزن کم کني

همه جوابشون مثبته

اون چيزي که ميخواين تو حرف زدن معلوم ميشه   اون چيزي که انتظار داريد در رفتارتون

و در انتخاب هاتون   در اينکه چطوري زمان و انرژيتون رو مديريت ميکنين

انتظاراتتون در اراده شما معلوم ميشه

من کساني رو ميشناسم که انتظار دارن وزن کم کنن   و همه کاري که خودشون ميتونستن رو کردند

و بعد رفتن باشگاه و مربي شخصي ورژيم غذايي گرفتن   اونا ار کسي کمک ميگيرن

چون ميدونن که فکر خودشون باعث اين بدن شده

افرادي رو ميشناسم که انتظار دارن درامدشون بيشتر بشه   از کجا ميدونم ؟

چون اونا همانند انيشتين فهميدن که   مشکلاتي که با اين طرز تفکر براشون به وجود اومده با همين طرز تفکر قابل حل نيست

يه نگاه به خودتون و يه نگاه به اهدافتون بکنيد

يکي از چيزهاي مهمي که از افراد موفق ياد گرفتم اينه که

همگي مربي دارند   چرا ؟

چرا من بايد مايک ويليامز رو به عنوان مربي براي 35 سال کنارم داشتم

چون وقتي شما داخل عکسيد نميتونيد چارچوب عکس رو ببينيد

چرا وقتي مربي بدن سازي دارم بهتر از وقتي که تنها تمرين ميکنم نتيجه ميگيرم

چون مربي ميتونه بيشتر از چيزي که خودم از خودم کار ميکشم ازم کار بکشه

افراد موفق ميشن چون هيچوقت ياد گرفتن رو کنار نميزارن و مربي دارن

مايکل جردن، فيل جکسون رو داشت

محمد علي کلي ؛ انجلو داندي رو داشت

مهم نيست چقدر خوب بودند   هميشه کسي بود که از يه گوشه اونا  رو تماشا ميکرد و کمکشون ميکرد

شما اگه درون رينک باشيد نميتونيد مبارزه رو ببينيد

مايک بهم ميگفت لس اين کارو بکن اون کارو بکن   و من هم همشو گوش ميکردم

دليل اينکه بيشتر مردم شکست ميخورن اينه که

نميدونن که نميدونن   و فکر ميکنن که ميدونن

اين کاريه که در زندگي ميخوام انجام بديد   لطفا اينو يادداشت کنيد

بايد اطمينان داشته باشيد که کارتون رو خوب انجام ميديد

هيچ مدرکي براي پشتيباني اين حرف نداريد   با عقل جور در نمياد

نميوتنيد به چيزي اشاره کنيد و بگيد   به اين دليل ميتونم

هيچ منطقي توش نيست   و هيچ راهي براي اثبات عقلاني و منطقي و واقعي اين موضوع نداريد

براي همينه که بايد باور کنيد و اعتماد کنيد

بايد بدونيد که بالاخره يه جوري اين مشکل رو حل ميکنيد

و اگه اين کارو بکنيد   بهتون ميگم که يه اتفاقاتي خواهند افتاد

که حتي انتظارش رو نداريد

تلفنتون زنگ خواهد زد   از همه جا کار پيدا ميشه کسي شما رو به ديگري پيشنهاد ميکنه

کسي که سالها پيش بااهاش حرف زديد و يا بروشروتون رو بهش داديد   يه نفر ميره تو دفترش و کارت شما رو ميبينه و بهتون زنگ ميزنه

يادمه چند سال پيش مصحبه اي جيمز براون خوندم   اون موقع او بزرگترين هاي صنعت اجرا بود

در سال 1963   ازش پرسيدن بهترين اجرا تون کدوم بوده ؟

اون موقع آهنگ شماره يک او آهنگ لطفا بود   که تو اجراش يه شنل مينداخت و ميخوند و در آخر شنل رو مينداخت زمين و رقص مخصوص خودش رو انجام ميداد

و وقتي تو اون مصاحبه ازش پرسيدن   کدوم اجرات بهترين بوده

او گفت اجراي آخرم

اجراي آخر   شما هميشه با خودتون در رقابت هستيد

من دارم تلاش ميکنم بهترين سخنراني باشم که تا حالا بودم

شما داريد تلاش ميکنيد بهترين فروشنده اي باشيد که تا حالا بوديد   بهترين پدر مادري که تا حالا بوديد

بهترين کارآفريني که تا حالا بوديد

تو وجود شما شخصي وجود داره که براي رسيدن بهش بايد   شخصيت امروزتون بميره

بايد براي رسيدن به کسي که ميتونيد باشيد   بي خيال کسي بشيد که الان هستيد

زندگی چهار

تا چيزي رو که اليزابت براونينگ بهش ميگه رهاننده از زندان   رو آزاد کنيد

و با هر قدمي که برداريد جاده هموار تر خواهد شد

و شما قراره به يک قلمرو ناشناخته قدم بگذاريد

شما قراره کاري رو بکنيد که هنري ديويد ترو ميگه

جايي نريد که جاده شما رو ميبره   جايي بريد که هيچ مسيري براش نيست و رد پاي خودتون رو بزاريد

شما قراره رکوردها رو بشکونيد

وقتي که خودتون رو به چالش بکشيد   چيزهاي زيادي رو به دست خواهيد آورد

چون در زندگي چيزي که ميخواين رو  به دست نميارين   بلکه چيزي که هستين رو بدست ميارين

بيشتر مردم نميدونن که   اگه ميخواين درامدتون رو بهبود ببخشيد اگه ميخواين زندگي تون رو بهبود ببخشيد

اگه ميخواين که شرايط تون رو بهبود ببخشيد   اول بايد خودتون رو بهبود ببخشيد

اول بايد براي خودتون وقت بزارين

زيگ درباره چوب بري حرف ميزنه   که چون براي تيز کردن تبرش وقت نميزاره محصولش 40 درصد کاهش پيدا ميکنه

اينو يادداشت کنيد

بعضي وقتها بايد به باور کس ديگه اي نسبت به خودتون اعتماد کنيد   تا باور خودتون هم از راه برسه

بعضي وقتها بايد به باور کس ديگه اي نسبت به خودتون اعتماد کنيد   تا باور خودتون هم از راه برسه

ازتون ميخوام که به بهترين سالي که داشتين فکر کنين   بهترين سال از لحاظ فروش ، درآمد و دست آوردهاتون

اين چيزيه که من ميدونم   و من شما رو نميشناسم

اما از چيزايي که از افرادي که باهاشون کار ميکنم ميدونم   و از چيزايي که تو زندگي خودم ياد گرفتم ميدونم که

کاري که کردين در مقابل کاري که ميتونيد بکنيد   مانند نوک يک کوه يخ در مقابل کل کوهه

شما ميتونيد 4 يا 5 برابر اين کارو انجام بديد

اگه کسي با شرايطي که داشتم بهم اينارو ميگفت

من در کف يک ساختمان متروکه همراه يه برادر دوقلو به دنيا اومدم   تو بخش فقيرنشين ميامي زندگي کردم

اگه همين الان هر دوي والدينم اينجا بودن و ازم ميپرسيدن پدر و مادرت کيه   هيچکدوم رو نميشناختم

به فرزندي قبول شدم   بهم برچسب عقب مانده آموزشي زدن

دوبار تو مدرسه رد شدم

اگه کسي بهم ميگفت که در آينده من براي شماها صحبت خواهم کرد   يا اينکه کتاب خواهم نوشت

و با اينکه مدرک دانشگاهي ندارم در شش سطح مختلف آموزش خواهم داد

و ميليونها دلار کسب خواهم کرد

که در آينده يک تاک شوي ملي خواهم داشت

که به سرتاسر جهان سفر خواهم کرد و براي بيش از 80 هزار نفر سخنراني خواهم کرد

هيچ کس نميتونست اون موقع قانعم کنه   وقتي که داشتم روزنامه ميفروختم

وقتي داشتم آشغال جمع ميکردم   و ساعتي 8 دلار درآمد داشتم

وقتي که ميرفتم سطل آشغال رو خالي کنم و رو دوشم ميزاشتم و آروم آروم   ميبردش و با کمک يه نفر که بزرگتر بود خال ميکردم

اون موقع کسي منو نگاهم هم نميکرد

اون موقع نميدونستم اين لس براوني که ميبينيد وجود داره

نميدونستم

نميدونستم

من هنوز هم دارم کار ميکنم   حس ميکنم يه چيزي درونم ميخواد که کاراي بزرگتري بکنم

و احساس ميکنم که افرادي که ميان براي ديدنم از قشر خاصي هستند

چون ما همگي به هم وصليم   همگي شاخه هاي يک درختيم

افرادي هستند که منو تو قلبشون حس ميکنن   افرادي که مثل خودم عجيب غريبند

شماها عجيب غريبيد   به همين دليل هم اينجاييد

شما متفاوتيد

آقاي واشنگتن گفت   آقاي براون ميخواي موفق باشي

گفتم بله   گفت پس کاراي ديگران رو دنبال نکن

من توي دورهمي هاي خانوادگي احساس عجيب بودن ميکنم

وقتي با هم کلاسي هام به دورهمي ميرم   اونا درباره بازنشستگي حرف ميزنن

زندگي درباره تغييره   انسان ساخته شده براي تغيير کردن

حيوانات نميتونن تغيير کنن

يک تمساح نميتونه چيزي به جز يک تمساح باشه   يک درخت نميتونه چيزي به جز يک درخت باشه

ولي ما انسانها ساخته شديم براي تغيير   که خودمون رو واز نو متولد کنيم

شما بايد از نو متولد بشيد   وجود شما خاصه

وجود شما پر از احتمالات نامحدوده   وجود شما پر از عظمته

در وجود شما چيزهاي زيادي وجود داره

تو اين اتاق چند تا کار آفرين هست   چند تا ميليونر

چند تا ايده بزرگ وجو داره   چند تا استراتژي عالي وجود داره

تو اين اتاق چند تا طرح عالي براي تجارت وجود داره   چند تا پدر يا مادر نمونه

چند تا فعال اجتماعي   و چند تا سياست مدار بزرگ وجود داره

در اين اتاق عظمت وجود داره

من نميدونم چه هدف هايي داريد   نميدونم چه کارايي ميخوايد بکنيد

ولي اين چيزيه که حس ميکنم   اين چيزيه که به ذهنم مياد

اينو دارم از طرف شما حس ميکنم   در حالي که شما تصميم گرفتيد اين مدت از زندگيتون رو با من سپري کنيد

و منو با حضورتون مفتخر کنيد

چون زمان خيلي مهمه

حس ميکنم يه نفر تو اين اتاق هست که وقتش رسيده   عظمت خودش رو درک کنه

يادم مياد که تو رياضي و تاريخ و انگليسي افتاده بودم و مجبور بودم برم کلاسهاي تابستوني   و اونجا آقاي واشنگتن داشت براي فارغ التحصيلان سخنراني ميکرد

و همينطوري که داشتم رد ميشدم صداش رو شنيدم   و رفتم تو سالن

همينطوريکه داشت صحبت ميکرد   اون عقب ايستادم

و حس کردم داره با من حرف ميزنه

مردم يه گوشه سالن جمع شده بودند   چون ديگه آقاي واشنگتن بالاي 80 سالش بود

مرد فوق العاده اي بود   و تو سخنرانيش گفت

منو از فلوريدا آوردن اينجا و وقتي داشتم مي اومدم فکر ميکردم که دارم ميرم عظمت و بزرگي رو توسعه بدم

شما تو وجودتون عظمت داريد   و ميتونيد بيشتر از آنچه که حتي تصورش ميکنيد رو انجام بديد

و حالا که فارغ التحصيل شديد اگر فقط يک نفر از شما اون بينش لازم براي ديدن عظمت خودش رو داشته باشه

در اينصورت تمام زحمات مديرتون آقاي چارلز ويليامز و همه کارکنان مدرسه تون و اومدن من به اينجا بيهوده نخواهد بود

اگر فقط يک نفر از شما بتونه عظمت درون خودش رو ببينه

و روي زندگي مردم اثر بزاره   و مسير تاريخ رو عوض کنه و فردايي روشنتر بسازه

در اينصورت اومدن من به اينجا بيهوده نخواهد بود

و همه ايستادن و تشويقش کردن

و همين که از پله ها اومد پايين و خواست بره   دنبالش کردم و گفتم آقاي واشنگتن

گفت بله   گفتم منو يادتونه قربان ؟

گفت نه   گفتم من پسر خانم ميمي براون هستم

همون که تو کافه تريا کار ميکنه   و همه دارن در مورد پاي سيب زميني هايي که درست ميکنه حرف ميزنن

دوقلوهاي لس لي   يادتونه تو کلاس شما بودم و ازم خواستين کاري بکنم و گفتم نميتونم

و گفتم من از لحاظ آموزشي عقب مانده محسوب ميشم   و شما گفتين نظر يکي ديگه درباره من نبايد به واقعيت زندگي من تبديل بشه

گفت آره يادم اومد

گفتم من اون جمله شما رو نوشتم زدم روي آينه توالتم   و هر روز صبح که بيدار ميشم ميبينمش

هر روز که ميبينمش تکرارش ميکنم   ديگه برام مهم نيست مردم چي صدام کنن

گفت خوشحالم اينو ميشنوم آقاي براون

گفتم قربان   گفت بله

گفتم شما گفتين که اگه فقط يه نفر بينش کافي براي ديدن عظمت خودش را داشته باشه   اودنتون به اينجا بيهوده نخواهد بود

گفت آره   گفتم خب من اون يه نفرم قربان

گفت تو اون يه نفري ؟   گفتم بله اون يه نفر منم

گفتم يه روزي قراره اسم منو بشنويد   گفت مگه قراره چکار کني

گفتم نميدونم   ولي يه روزي اسم منو دوباره  ميشنويد

گفت باشه هر چيزي ممکنه   گفتم بله قربان

برگشت که بره گفتم آقاي واشنگتن   گفت ديگه چي ميخواي

گفتم قيافه منو يادتون نره قربان   منو فراموش نکنيد

من پسر خانم ميمي هستم   پسر کوچکش

مردم بهش گفتن که منو به پرورشگاه برگردونه   اما او هر طوري بود منو نگه داشت

من اون يه نفرم   گفت باشه

راه افتاد که بره   گفتم منو فراموش نکنين

فراموشم نکنيد

ديگه جوابمو نداد و به راهش ادامه داد

سالها بعد يه برنامه ويژه براي پي بي اس به نام شما شايسته ايد   در ديترويت ساختم

و از دوستام خواستم هر کي ميتونه به آقاي واشنگتن خبر بده

و وقتي که اجرا کننده اسم منو گفت که   خانمها و آقايون شما شايسته ايد از لس براون

او از آشپزخونه اومده بود بيرون و منو ديده بود که دارم رو صحنه راه ميرم

گفته بود   ايدث بيا ببين اين همون دو قلو خنگه است

و بهم زنگ زد و حسي که داشتم رو نميتونم توصيف کنم

که از رسيدن به اينجا از خوابيدن تو کف ساختمان متروکه چه حسي داشتم

وقتي اوضاع خوبه نتيجه رو با جيبتون برداشت ميکنيد   ولي وقتي اوضاع بده با قلبتون

گفت ميتونم با آقاي براون صحبت کنم   گفتم کيه   گفت خودت ميدوني من کيم

گفتم آقاي واشنگتن شماييد   گفت تو واقعا اون يه نفر بودي مگه نه؟

گفتم آره   گفت ولي تو که ديوونه بودي

گفتم ميدونم ولي حالا پولدارم

نميدونم چه اهدافي داريد اما دوست دارم اينو بهتون بگم

در وجود شما عظمت وجود داره

بخش از وجود شما وجود داره که اگه بهش برسيد لحظاتي خواهيد داشت که بقيه مردم روياش رو ميبينن

اگه تلاش کنيد که   پر زندگي کنيد و تهي بميريد

يه جمله اي رو تازگيا ميخوندم که ميگفت

من از مرگي که قبلش زندگي نکرده باشم سر باز ميزنم

زندگی پنج

دوست دارم اينو بهتون بگم   به عظمت درون شما چون من دارم با اون حرف ميزنم

برام مهم نيست داريد چي ميکشيد يا الان کجا قرار داريد   يا چند بار شکست خورديد و يا چند بار نا اميد شديد

هر اتفاقي که براي شما افتاده شما از اون بزرگتريد

دوست دارم چيزهايي رو بهتون بگم که مادرم دوست داشت

ميگفت لسلي   بيا باهام حرف بزن ؛ حس خوبي بهم دست ميده

مادرم 22 سال با سرطان سينه جنگيد   او سرطان سينه رو براي 22 سال شکست داد

مادرم يه مبارز بود   بايد براي روياي خودتون مبارره کنيد

من مبارزه رو از مادرم ياد گرفتم   مادرم يه مبارز بود

و در آخر بهتون ميگم که

اگر چيزي رو اونقدر ميخواين که بريد بيرون و براش بجنگيد   که شب و روز براش کار کنيد و از زمان استراحت و خوابتون براش بزنيد

اگه همه روياهاتون در مورد اونه و زندگي بدون اون براتون بي ارزشه

و اگه با کمال ميل براش عرق بريزيد و نقشه بريزيد

و براي به دست آوردنش تمام ترس هاي خودتون رو کنار بزاريد

و با تمام ظرفيت و توانايي تون دنبالش بريد

با تمام ايمان و اميد و اعتماد به نفس تون

اگه هيچکدوم از  فقر و سردي و گرسنگي و مريضي و درد نتونست جلوتون رو بگيره

با کمک خدا حتما به چيزي که ميخوايد ميرسيد

اين پسر کوچکه خانم ميمي براون بود   خدا پشت و پناه شما و روياهاتون و آمريکا

برای مطالعه قسمت اول اینجا کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *