شعور ، آگاهی و هوش

شعور ، آگاهی و هوش

شعور،آگاهی وهوش چیست  ؟

 

شعور ، آگاهی و هوش چیست؟

بسیار از فیلسوف ها از جمله : اسپینوزا ۱۶۷۷در سال و رنش در سال ۱۹۶۰ و الیب نیتس و وایتهد ، اعتقاد داشتند که : “آگاهی جزء بنیادین طبیعت است “. در دیدگاهی به نام “روح درونی ” ، آگاهی کیفیتی از ماده است و همه اتم ها و ذرات زیر اتمی ، حاوی عناصری از آگاهی هستند .

 

چندی بعد ، ویگنر در این باب صراحتا اعلام داشت که :ذهن است که بر ماده تاثیرگذار است.(فیزیک ذهن)با حضور ذرات کوانتومی( زیر اتمی ) درک وسیع تر شد و دانشمندان فهمیدند که جهان در بنیان خود دچار عدم قطعیت است . یعنی در یک لحظه نمی توان همه اطلاعات در مورد یک ذره را داشت (مثال مکان دقیق الکترون و همزمان سرعت دقیق حرکت الکترون را در این زمان نمی توان به طور دقیق و قطعی بیان کرد ). از این رو سوالی بلافاصله ذهن دانشمندان را درگیر کرد:

چرا نمی توان این آگاهی را ثبت کرد ؟

اصلا آگاهی چیست؟

چه رویدادی در ذهن رخ می دهد که با ذرات جهان در ارتباط است؟ اگر همه چیز احتمالی است پس ما هم احتمال هستیم ؟

طولی نکشید که یک کشف علمی جهان را به چالش کشید . نظریه در سال ۱۹۹۹ ، توسط ریاضیدان

ارک-ارمشهور «راجر پنروز» و متخصص علوم بیهوشی، “استوارت همروف” ارائه شد.

آگاهی

آگاهی در هوش مصنوعی

تاکنون این تنها نظریه، برای مستند علمی قابل تأمل است. این نظریه می گوید :

“با ارتعاشات های ناگهانی DNA در نورون های مغزی و بدن ما مرتبط است. و این دقیقا مشابه انواع خاصی از موسیقی هندی با فرکانس و نوسان پایین و آرامش بخش می باشد “.

چندی بعد راجرِپنروز مهر تاییدی بر این یافته ها زد و اعلام کرد که : آگاهی نمی تواند به صورت منسجم در هوش مصنوعی وجود داشته باشد!

 

به همین علت ساده وقتی بافت قلب مصنوعی را ساختند نتوانست بیش از یک یا دو سال حیات فرد جراحی شده را به دوش بکشد و بعد از مدتی در عدم آگاهی فرسوده و از کار افتاده می شد .

پس تمرکز انرژی در یک جسم موجب نفوذ آگاهی بیشتری در او می شد انرژی تبدیلی در بدن ما قادر است برق تمام یک شهر بزرگ را به مدت ۱ هفته تامین کند (چیزی حدود ۲۱۴میلیون کیلووات ساعت )

 

اما منشاء آگاهی کجاست ؟

 

آن حقایقی که ما روی زمین بیان می کنیم ، فقط واقعیت فیزیکی و حقایق زندگی زمینی ما هستند ، اما الان می دانیم قانون فراسوی جذب عمیق تر و فراگیر تر از آن واقعیت فیزیکی محدود به زمین عمل می کند و چون فراگیر است آنها را پس میزند و می تواند به دامنه ی جهان دسترسی پیدا کند .

 

یعنی ما در جهان هایی چند وجهی زندگی می کنیم طوری که جهان به هر فرد صورتی متفاوت از دیگری را نشان می دهد . جهان بی نهایت واقعیت دارد و برای هر اتفاق واقعیتی متفاوت را نمایان می کند . به همین دلیل ساده ما تئوری “جهان های موازی” با جهان خود را داریم

 

این تئوری برای اینیشتین شوکه کننده بود به همین دلیل گفت : من ترجیح می دهم حتی وقتی به ماه نگاه نمی کنم ، همچنان ماه در جایش وجود داشته باشد !

اما بعد از مدتی کشفیات جدید تر به ما تلنگری زد . دانشمندان همان موقع می دانستند طبق ” تئوری هایزنبرگ” ، ذرات پیش بینی ناپذیرندو تنها راه توصیف رفتار آنها، پذیرفتن این عدم قطعیت و استفاده از مکانیک موفق کوانتومی_ برای تعیین ”احتمال”حضور ذره در جایی است . یعنی تا زمانی که ویژگی دقیق ذرات را اندازه نگرفتیم، آنها احتمال حضور در چندین مکان به صورت همزمان را دارند و بعد از آنکه برای اولین بار ویژگی دقیق آنها را اندازه گیری می کنیم ، مکان دقیقی از دید ما ) واقعیت ما ) برای ذره تعیین می شود .

یعنی جهان چند وجهی عمل می کند و هر فرد به طرز عجیبی واقعیت ها را از دید خودش می بیند . از این رو برای انسانهای مختلف ، یک تصویر از جهان به طور متفاوت نشان داده می شود و تمام انسان ها تصویر ماه و ستاره ی خاص را با یک واقعیت همسان نمی بینند .حتی در سطح وسیع بارها ثابت شده است جهان صورت مختلفی از یک اتفاق یکسان را به همه ی ما نشان داده است . دانشمندان می گفتند اگر این حقیقت پیدا کند ، قطعا جهان دارای هوش و شعور بسیار دقیقی است که برای هر فرد متناسب باور هایش واقعیتش را خلق می کند !!!

آگاهی ۱

به راستی ماجرا چیست؟

جهان های موازی ، مانند صفحات موازی بی نهایت پهناور در کنار یکدیگر هستند و هر جهان با ارتعاش های مختلفی نوسان می کنند ،مثال یک جهان روی موج ۴۰هرتز و دیگری روی موج ۶۰ هرتز و دیگری روی موج ۱۱۰ هرتز و به مین صورت تا بی نهایت هستند. جهان طوری طراحی شده که اتفاقات و شرایط مشابه همدیگر را تجربه می کنند .یعنی اتفاقات هم فرکانس همدیگر را در هر کجا باشند پیدا می کنند و همدیگر را تشدید و یا تضعیف و خنثی می کنند . به همین دلیل واضح ، جهان همیشه می تواند ( باز با باز و کبوتر و با کبوتر) را رعایت می کند و اگر اتفاقی با درون شما سازگار باشد به همان ارتعاش در می آید و جهان می تواند آن را در هر موقعیتی که باشد به سوی واقعیت این جهان شما ، بکشاند .

 

یعنی همه ی اتفاقات به صورت همزمان در تمام جهان های موازی رخ می دهند، اما ما فقط آنهایی را تجربه می کنیم که با ارتعاش ما هماهنگ اند و ما با تشدید خود ، آنها به جهان واقعی خودمان کشانده ایم !

 

آنهایی که در تجربه ما نیستند با باور های ما هماهنگ نیستند ، پس اگر ما روش فکری خودرا تغییر دهیم ، فرکانس ما تغییر می کند و آن دلخواه را از بی نهایت جهان موازی به واقعیت جهان ما می آورد ( این تبادل فقط در یک لحظه در مقیاس جهان ها اتفاق می افتد )

 

جهان های موازی در قرآن

خداوند می فرماید :

  • الحمدالله رب العالمین : سپاس خدایی که فرمانروای تمام جهانیان است

 

دقت کنیم خداوند نکته بسیار عمیق را بیان می کند . او نمی گوید سپاس خدایی را که فرمانروای تمام “جهان” است! بلکه می گوید سپاس خدایی را که رب و فرمانروای “جهانیان و چندین جهان” است.

این شفاف ترین الهام برای اثبات تئوری جهان های موازی و جود بی شمار جهان در عالم است .

 

در تمام آیات خداوند بارها و بارها به صورت مشخص کلمه ” جهان ها ” را به کار میبرد و حتی در یک آیه

از کلمه ی تکی “جهان کوچک ” استفاده نکرده است .

إن هو إلا ذکر للعالمین

  • این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست(ص)۸۷

إن هو إال ذکر للعالمین .لمن شاء منکم أن یستقیم .وما تشاءون إالا أن یشاء الله رب العالمین

این [سخن] بجز پندی برای عالمیان نیست برای هر یک از شما که خواهد به راه راست رود و تا خدا پروردگار جهان ها نخواهد [شما نیز] نخواهید خواست (التکویر۲۷تا)۲۹

 

به زیبایی می بینیم خداوند ۶۹ بار در کلام قرآن از کلمه ” جهان ها = عالمین ” استفاده می کند

خدا در قالب آگاهی کل ، درون ماست

به راستی میتوانیم بگوییم ما در جهان هایی هم سنگ در حال زندگی هستیم . جهان هایی که بزرگ ترین نشانه های نظم آن بارها وبارها در الهامات به ما داده می شود . دقت کنید که ماجرای ما به همین موضوع ختم نمی شود بلکه درکی وسیع تر را برای شما بیان می کنم :

ما به قدر ظرف باور خود خدا را در زندگی خود متجلی می کنیم .ما با خدای خود بزرگ می شویم و به اندازه ی درک خود خدا را بزرگ یا کوچک می کنیم .ما باور نداریم در پس تمام سر و صدا های ذهن ، ما واقعاً کامل هستیم . ما هنوز باور نکردیم خدا در قالب آگاهی کل ، درون ماست و با قدرت اختیار و الهام و آگاهی ، ما را به تمام کیهان ها متصل می کند. ما هنوز باور نداریم که می توانیم مانند خداوند قدرت خلق داشته باشیم . خیلی از ما اصلا باور نداریم خدا هست !!!

 

برای همین به پوچی می خوریم ، طرد می شویم و بعد از تجربه مشکلات شدید چون از آگاهی کیهان بی خبر بودیم و چون با آگاهی جاری در کیهان بیگانه بودیم بر قلب ما مهر خاموشی زده می شود .ما خود انتخاب کردیم بدون خالق باشیم ! ما خود انتخاب کردیم تنهایی از پس تمام چالش ها برآییم ! دریغ از اینکه همه چیز آینه ی خداوند بود . همه ی آن تضاد ها و مشکلات هم آگاهی خداوند بودند و چون ما حلش را دریافت نمی کردیم شکست وغم و بیماری را تجربه می کردیم ! برای همین وقتی هنوز مقاومت داریم سوالات بی جواب و ترس ها و شک های خود را ، همیشه به نیرویی فراتر از درک خود و بیرون از خود، نسبت می دهیم .

 

می گوییم : تقصیر از من نیست ، من نخواستم اینطور شود ، من این مریضی لعنتی را نخواستم ، من آن تصادف دلخراش را نخواستم ، خدا خواست ، خدا این بال را سرم آورد ، خدا عذابم کرد!

 

آن نیروی انتقام گیر و بی رحم برای هر کدام از ما خدا نامیده شد . یعنی خدا را با ترس و شک و خشم اینگونه شناختیم .پس دور تر شدیم تا یک روز فهمیدیم اشتباه از ما بود و بر گشتیم . خدا بیرونی زاده ی فکر خود را کشتیم وبا خدای واقعی درون صلح کردیم . آن صلح آگاهی کیهان را به جریان انداخت.

 

حالا خوب درک می کنیم تمام طبیعت جزیی از خداست . خدا جریان آگاهی در کیهان ماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

enemad-logo