پرسش، محرک خلاقیت
محرک خلاقیت | ذهن چگونه تقویت می شود؟
محرک خلاقیت | ذهن خلاق با سؤالات متمرکز تقویت میشود. پرسش، محرک خلاقیت است .هر چه سؤالات بیشتر و بهتری بپرسید، تفکری دقیقتر و خلاق تر خواهید داشت.
پرسیدن سوالات متمرکز نشانه افراد باهوش است. وقتی پرسیدن سوالات متمرکز از خود را آموختید، آن وقت میتوانید از دیگران هم سؤالاتی متمرکز بپرسید. در ادامه به مهمترینِ این سوالات میپردازیم.
سعی دارید چه کاری انجام دهید؟
اینیکی از مهمترین سؤالاتی است که باید در کار و زندگی شخصی از خود بپرسید. جالب اینکه اکثر افراد خواسته خود در هر بازه زمانی را بهوضوح نمیدانند.
بنجامین ِتِرگو مینویسد «بدترین نوع اتلاف وقت انجام عالی کاری است که اصلا نیازی به انجام آن نیست.»
جورج سانتایانا میگوید «کوتهفکری به معنی دو برابر کردن تلاش ها و فراموش کردن هدف است.»
بسیاری افراد در کارشان بسیار تلاش میکنند و گاهی ساعتهای طولانی و حتی تعطیلات آخر هفته را به کار میپردازند، اما مسئلهای که روی آن کار میکنند، اصلا مهم نیست و هیچ ارتباطی با اهداف کلی و جزئی کسبوکار ندارد.
هرگاه احساس کردید تغییرات آنقدر سریع هستند که با کار سختتر و سختتر به نتایج کمتر و کمتری میرسید، احتمال زمان «استراحت» فرا رسیده است.
ساعت را متوقف کنید، در را ببندید، وسایل برقی را خاموش کنید و فقط این سؤال را از خود بپرسید «ما واقعاً سعی داریم چه کاری انجام دهیم؟»
مجله اکونومیست نتایج مطالعه ۲۱ سالهای را منتشر کرد که در طول ۱۰ سال و با کمک ۱۵۰ محقق به بررسی ۲۲۰۰۰ شرکت پرداخته بود.
هدف این مطالعه تعیین سطح شایستگی مدیریتی در یک شرکت و دلایل آن بود. محققان برای تعیین اثربخشی مدیر سه عامل را در نظر گرفتند:
- تعیین اهداف شفاف
- تعیین معیارهای عملکرد
- اعطای پاداش به عملکرد برتر
در همه موارد، توانایی تعیین اهداف شفاف برای شرکت، برای هر قسمت یا بخش و برای هر شخص در سازمان نقطه شروع مدیریت اثربخش بود که منجر به عملکرد و نتایج عالی میشد.
واقعاً سعی دارید چه کاری انجام دهید؟
سعی دارید آن را چگونه انجام دهید؟
محرک خلاقیت | هرگاه در راه دستیابی به اهداف شخصی و کاری با مسائل، موانع، مقاومت یا چالشهای خارجی مواجه شدید، یک بار دیگر ساعت را متوقف کنید. روی کاغذ فکر کنید.
فرایندهایی که برای رسیدن از مبدا به مقصد مورد استفاده قرار میدهید را بازبینی کنید.
آیا ممکن است مسیر اشتباهی را در پیش گرفته باشید؟ آیا ممکن است مسیری که برای رسیدن به اهداف انتخاب کردهاید دیگر موثر نباشد، منسوخ شده باشد و لازم باشد فعالیتهای کاملا متفاوتی را آغاز کنید؟
جئوفری کالوین نویسنده مجله فورچون مقالهای درباره «نوآوری در مدلهای کسبوکار» نوشت و به این نتیجه رسید که اغلب شرکتها از مدلهای منسوخ کسبوکار پیروی میکنند.
بدتر اینکه اگر کسبوکاری اطلاعات محور داشته باشید و انواع محصولات ناملموس را بفروشید، ۹۰ درصد احتمال دارد که در مسیری اشتباه گام بردارید.
وقتی اپل آیفون را در سال ۲۰۰۶ معرفی کرد، نوکیا و بلکبری آن را «اسباببازی و یک هوس موقتی و زودگذر» نامیدند. فرضشان این بود که هیچکس توان از بین بردن تسلط آنها بر بازار را ندارد.
یکی از مدیران بلکبری با غرور فراوان درباره آیفون گفت: «هیچکس به دنبال اپلیکیشنها نیست.»
امروزه، اپل ۱٫۲ میلیون اپلیکیشن مختلف ارائه میکند که به کاربران آیفون امکان میدهد هر نوع کار اداری یا شخصی و کارهای متعددی که هرگز تصورش را نمیکردند را با گوشی خود انجام دهند.
در سال ۲۰۱۳ سهم بازار بلکبری و نوکیا ۹۰ درصد کاهش یافت، این دو شرکت نیمه تعطیل شدند و نامشان به عنوان رهبران بازار به کتابهای تاریخ کسبوکار راه یافت.
آنها هرگز از خود نپرسیدند «میخواهیم چطور این کار را انجام دهیم؟ میخواهیم چطور سهم خود از بازار گوشیهای همراه را حفظ کنیم؟»
شما مانند نوکیا و بلکبری در کدام بخش از کسبوکار خود نابینا هستید؟ آیا روندها و تغییرات اساسی بازار که نشانهای از منسوخ شدن مدل کسبوکارتان است را میبینید؟
به دنبال چه نتایج و خروجیهایی هستید؟
نتیجه یا راهحل ایدهآل برای مسئله یا هدف خاصی که دارید، چیست؟ تصور کنید یک چوب جادو دارید و میتوانید آن را روی کسبوکار فعلی خود تکان دهید و آن را از هر نظر ایدهآل کنید.
اگر شرایط کسبوکار شما از نظر محصولات، خدمات، افراد، سودآوری و نتایج از هر نظر ایدهآل بود، چه تفاوتی با شرایط امروزتان داشت؟
گوردون مور و َاندرو گروو شرکت اینتل را به رهبری جهانی در تولید میکروچیپ و به کسبوکاری چند میلیون دلاری تبدیل کردند.
اما تایوانیها، ژاپنیها و کرهایها شروع به تولید میکروچیپهایی با کیفیت مشابه یا برتر و با قیمتهای بسیار پایینتر کردند که به بازار ایاالتمتحده سرازیر شد و باعث کاهش چشمگیر فروش محصولات اینتل شد.
به گفته گوردون مور و اندرو گروو یک روز آنها در دفتر گروو نشسته بودند و از خودشان پرسیدند «اگر هیئت رئیسه اینتل هر دوی ما را اخراج و مدیران جدیدی را استخدام کند، آنها چه کارهای متفاوتی انجام میدهند؟»
آنها به سرعت به این نتیجه رسیدند که مدیران جدید از کسبوکار تولید میکروچیپهای بیهویت خارج میشوند و همه دارایی و منابع اینتل را صرف تولید ریزپردازندههایی برای نسل جدید کامپیوترهای شخصی میکنند.
آنها نیز همین کار را انجام دادند و اینتل را به یکی از بزرگترین و سودآورترین شرکتهای دنیا تبدیل کردند. آنها شجاعت پرسیدن این سوالات را داشتند که «میخواهیم چه کاری انجام دهیم؟
- میخواهیم آن را چگونه انجام دهیم؟
- واقعا به دنبال چه نتایج و خروجیهایی هستیم؟»
- آیا راههای دیگری برای دستیابی به اهداف یا خروجی های مطلوب وجود دارد؟
- آیا راه بهتری وجود دارد؟
- اگر کار را به این روش انجام ندهیم، چه راههای بهتر، سریعتر، ارزانتر و سادهتری برای انجام آن وجود دارد؟
محرک خلاقیت | همیشه راه بهتری وجود دارد. همیشه روش کاراتری برای دستیابی به هر هدفی وجود دارد. همیشه روش بهتری برای استفاده از استعدادها و منابع خاص شما وجود دارد.
تصور کنید مشاور مدیریت گرانقیمتی استخدام کردهاید تا به شرکتتان بیاید و فعالیتها و استراتژیهای فعلیتان را ارزیابی کند. این مشاور نزدتان میآید و سوالات ناخوشایندی از شما میپرسد.
میخواهد بداند چه میکنید و چرا کارها را به این شکل انجام میدهید. میخواهد بداند از چه راههای دیگری برای دستیابی به همان اهداف استفاده کردهاید؟
میخواهد اهداف کلی و جزئی شرکت و هر بخش آن که در تحقق اهدافتان نقش دارد را توضیح دهید.
مشاور مدیریتی خودتان باشید. تصور کنید خود را استخدام کردهاید تا به شرکت بیایید و خیلی منطقی، بدون احساسات و با شفافیت فراوان کسبوکارتان را بررسی کنید. از خود «سوالات بیرحمانهای» بپرسید.
تمرینهای عملی | محرک خلاقیت
- کاری که سعی دارید در کسبوکار خود انجام دهید را دقیقا و به وضوح و در بیست تا بیستوپنج کلمه توضیح دهید.
- برنامه عملی خود برای دستیابی به اهداف را در بیست تا بیستوپنج کلمه توضیح دهید. دقیقا میخواهید آن را چگونه انجام دهید؟