چگونه با لذت و شادی به خواسته هایمان برسیم؟
در مقاله قبلی در مورد اینکه چگونه به رویاها و آرزوهایمان برسیم مفصل صحبت کردیم و گفتیم که برای اینکه به آرزوهایمان برسیم باید آنها را به هدف تبدیل کنیم .
ما به آرزوهایمان نمیرسیم بلکه ما به اهدافمان میرسیم .
برای اینکه آرزو به هدف تبدیل شود مراحلی باید طی گردد ازجمله اینکه برای آن آرزو برنامهریزی کنیم سپس اقدامی انجام در جهت رسیدن به آن خواسته انجام دهیم اگر احیاناً در طول مسیر شکست خوردیم ،اشتباه کردیم از این اشتباهات بازخورد گرفته ، مسیر را اصلاحکرده و دوباره به سمت خواسته حرکت کنیم. تنها راه رسیدن به خواستهها و آرزوها تبدیل کردن آنها به هدف با فرمولی که در مقاله قبلی گفتیم هست.
در ادامه قصد داریم در مورد موضوع بسیار مهم دیگری صحبت کنیم:
چگونه در مسیر زندگی و درراه رسیدن به خواستهها و آرزوهایمان شادباشیم و لذت ببریم؟
انسانها دودستهاند :
- هدفدارند
- هدف ندارند
آنهایی هم که هدفدارند باز به دودسته تقسیم میشوند:
- از مسیر رسیدن به اهداف لذت میبرند
- در مسیر رسیدن به هدف رنج و سختی میکشند
شما جرو کدام گروه هستید؟
ما میخواهیم شما جزو گروهی باشید که هدفدارند و در مسیر رسیدن به آنها لذت میبرید .
برای رسیدن به شادی در زندگی و اینکه درراه رسیدن به اهدافمان لذت ببریم و شادباشیم نیاز است که با موضوع بسیار مهمی آشنا شویم .
رسالت زندگی(ماموریت زندگی)
رسالت زندگی کاری است که برای آن آفریدهشدهایم .مأموریت زندگی کاری است که از انجام دادن آن لذت میبریم .
رسالت زندگی کاری است که برای آن خلقشدهایم .اگر بتوانیم رسالت زندگی خود را پیدا کنیم از لحظهلحظه زندگی خود لذت خواهیم برد و در آن صورت کار بیشتر به معنی زجر کشیدن و سختی کشیدن نیست بلکه به معنی عاشقانه کار کردن خواهد بود.
انسانها در مورد رسالت زندگی به دو گروه تقسیم میشوند :
- یا رسالت زندگی خود را پیداکرده و از زندگی خود لذت میبرند و در لحظه زندگی میکنند
- یا به دنبال رسالت زندگی خود هستند
کسانی که رسالت زندگی خود را پیداکردهاند همیشه در لحظه زندگی میکنند و از انجام کدرهایی که در پیش دارند لذت میبرند و یک زندگی سرشار از شادی را تجربه میکنند .زندگی آنها معنی دارد و اگر صدبار به عقب برگردند باز همین راه را انتخاب خواهند کرد.کسانی که مأموریت زندگی خود را پیداکردهاند نیاز به دریافت دستمزد برای انجام کارهایشان ندارند و حتی اگر به آنها هیچ دستمزدی هم ندهند باز آن کارها را انجام خواهند داد و از انجام آن کارها لذت میبرند.
اما کسانی که به دنبال مأموریت زندگی خود هستند و هنوز آن را پیدا نکردهاند همیشه سردرگم هستند .کارهایی را انجام میدهند که دوست ندارند .هیچوقت نمیتوانند مدت زیادی روی کاری تمرکز کنند همیشه از این شاخه به آن شاخه میپرند .نمیتوانند در درازمدت کاری را انجام دهند مثلاً چند ماه به دنبال یادگرفتن موسیقی میروند و بعد آن را رها کرده به دنبال یادگرفتن زبان انگلیسی میروند بعد از چند ماه دوباره آن را رها کرده به دنبال کار دیگری میروند این افراد تا پایان عمر رسالت زندگی خود را پیدا نمیکنند و در پایان مسیر زندگی احساس میکنند که زندگی خود را ازدستداده وزندگیشان هیچ معنایی ندارد .مارها برایشان طاقت فرساست و کار زیاد برای آنها به معنی سختی و زجر کشیدن است . هیچوقت نمیتوانند در یک شغل بمانند و همیشه به دنبال کارهای جدید هستند.
شما جزو کدام گروه هستید؟
ما میخواهیم که شما جزو افرادی باشید که مأموریت زندگی خود را پیداکردهاند و یک زندگی سرشار از لذت و شادی را تجربه میکنند .کسانی که هدفمند هستند و میدانند که به کدام سمت میخواهند بروند .آنهایی که کار زیاد برایشان زجرآور نیست بلکه عاشقانه کار کردن است.
برای اینکه با مأموریت زندگی بیشتر آشنا شویم و بدانیم که چگونه مأموریت و رسالت زندگی خود را پیدا کنیم نیاز است که ابتدا با سیستم آشنا شویم.
سیستم چیست؟
سیستم از اجزا و قطعات مختلفی تشکیل میشود که در کنار هم قرار دارند و هرکدام از این اجزا کار بخصوصی را انجام میدهد و درنهایت نتیجه در کنار هم بودن و همکاری این قطعات و اجزا منجر به یک نتیجه مشخص میشود.
مثلاً ساعت یک سیستم است.چندین چرخدنده در کنار هم کار میکنند و نتیجه بهدستآمده نشان دادن زمان میشود.در این سیستم قطعات کوچک و بزرگی وجود دارد که هرکدام کار خاصی انجام میدهند اهمیت کار هرکدام از این قطعات به یک اندازه است .قطعه ریز و کوچک بهاندازه قطعه بزرگ کارش دارای اهمیت است و قطعه بزرگتر چون بزرگتر است نشاندهنده این نیست که کار بیشتری در سیستم به عهده دارد .تمام این چرخدندهها باید در کنار هم باشند و همکاری آنها منجر به نشان دادن زمان میشود .اگر هرکدام از این قطعات درجای خود نباشند سیستم خوب کار نخواهد کرد.بنابراین تمام قطعات باید در جای درست خود باشند و درستکار کنند که آن سیستم نتیجه دهد .
مثلاً ماشین یک سیستم است .تمام قطعات خودرو باید در کنار هم قرار گیرند تا در آخر نتیجه مشخص که همان حرکت کردن اتومبیل است به دست آید .در اتومبیل ترمز باید کار خود را انجام دهد ،فرمان کار خود،و موتور هم کار مشخصی را انجام میدهد اگر هرکدام از این اجزا در اتومبیل نباشد ،سیستم با مشکل روبرو خواهد شد و یا اصلاً کار نمیکند و یا بدکار میکند.
پس یاد گرفتیم که در یک سیستم هر قطعه و هر جز باید در جای خود باشد و کارش را درست انجام دهد تا نتیجه نهایی به دست آید و اهمیت کار هرکدام از قطعات با دیگری برابر است و اگر هرکدام از قطعات کار خود را درست انجام ندهد سیستم بهخوبی کار نخواهد کرد.
جهان هستی یک سیستم است!!
جهان هستی یک سیستم است که در این سیستم ما انسانها هرکدام جزئی از آن سیستم هستیم و برای کارمشخصی در این سیستم خلقشدهایم.ما انسانها باید در جای درست خود قرار گیریم و کار خود را درست انجام دهیم تا این سیستم بهخوبی کار کند.
اگر هرکدام از ما انسانها در جای درست خود نباشیم و یا کار خود را بهخوبی انجام ندهیم ،نهتنها به بهتر شدن سیستم کمک نمیکنیم، بلکه خودمان هم از انجام آن کار لذت نخواهیم برد.یک جامعه به پزشک نیاز دارد به مهندس نیاز دارد به نجار نیاز دارد .قرار نیست همه ما دکتر شویم ،قرار نیست همه ما نقاش شویم .هرکدام از ما برای کاری در این سیستم آفریدهشدهایم.خداوند ما را متفاوت آفریده است.بااستعدادها و تواناییهای متفاوت .اگر هرکدام از ما انسانها بدانیم که برای کجای این سیستم جهان هستی آفریدهشدهایم هم خودمان از کارمان لذت میبریم و هم کمک میکنیم که جهان جای بهتری برای زندگی شود.
مثلاً اگرماموریت زندگی من این باشد که یک مهندس باشم ولی به اسرار پدر و مادر و دیگران ،دکتر شده باشم از کارم لذت نخواهم برد و هم خودم با مشکل روبرو میشوم و هم بیمارانی که به من مراجعه میکنند از کار من راضی نخواهند بود و من نمیتوانم دنیا را جای بهتری برای زندگی کنم.چون در جای درست خود قرار نگرفتهام من برای دکتری خلق نشدهام .علاقه من به مهندسی بوده است و از انجام آن لذت میبرم نه دکتری .این بدان معنی است که من در جای درست خود در این سیستم قرار نگرفتهام.
هرکدام از ما باید مأموریت زندگی خود را بیابد و بداند که برای چهکاری خلقشده است و در سیستم جهان هستی در جای درست خود قرار بگیرد تا هم خودمان از زندگی لذت ببریم و هم کاری کنیم دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشد.
چگونه مأموریت زندگی خود را پیدا کنیم؟
ادامه این مطلب را در مقاله بعدی دنبال کنید….